۳۱ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۳۲
آن روزها/2
برای جانبازان شیمیایی
*
سرفه های تو
خنده های من
گریه های تو
سرفه های من!
*
بیمارستان
سرفه می کند
"ساسان"شیمیایی است!
برای جانبازان شیمیایی
*
سرفه های تو
خنده های من
گریه های تو
سرفه های من!
*
بیمارستان
سرفه می کند
"ساسان"شیمیایی است!
به خاطر خاطره جنگ
*
رفتید
خشاب هایمان خالی شد
تسلیم شدیم
*
سرهای شما بر دار
سردار شدیم
*
پرنده ها رفتند
پشت میزها نمی شود
به پرواز فکر کرد
وقتی نباشی
احساس بودن هم ، شبیه حس نابودی ست
روی تمام لحظه هایم عینک دودی ست
شانه های این درخت پیر
سال ها
پرنده ای ندیده است
هیچ عاشقی
زیر سایه اش هنوز ...
ریشه اش به خاک دل سپرده
شاخه اش به آسمان
این درخت سالخورده
مهربان!