۲۸ آذر ۹۳ ، ۱۲:۰۵
مثل شب
مثل شب، سیاه
مثل شب، بلند
یلدا برای ترجمه ی گیسوان توست!
در خش خش برگ های نارنجی رنگ
پاییز چه قدر پرتقالی شده است
نقاشی یک نقشه ی قالی شده است
چشمه ها از غدیر می جوشند
تشنه ها از کویر می نوشند
شتری در سقیفه خوابیده است !
وقتی نباشی
احساس بودن هم ، شبیه حس نابودی ست
روی تمام لحظه هایم عینک دودی ست
جهان هزاره ی رنگ است
آدمی رنگی
چه قدر رنگ قشنگی ست،رنگ بی رنگی !