۰۵ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۴۷
سایه روشن
جای خالی تو روی صندلی
ساقدوش او ، جای خالی من است
عشق ، سایه روشن است
جای خالی تو روی صندلی
ساقدوش او ، جای خالی من است
عشق ، سایه روشن است
سیب از دست های باغ افتاد
رفته بودی که گل بچینی تو
عاشقی در من اتفاق افتاد!
از تیره ی عشق است، آتش
از نسل شیرین است، فرهاد
میراث من انبوهی از اندوه مادرزاد !
شاعر اگر شدم ،کلماتم نفیس شد
تاثیر چشم توست
زیبایی تو جوهر این خودنویس شد !
تماشای نگاه شاعران به این سه گانی، در اینجا
همان اندازه از دست تو خوشنودم ، که دلگیرم
چه میزان است شاهین ترازویت
گریزی نیست از معماری هندوی ابرویت !
جهان ، تشنه ی سیصد و سیزده قطره باران
از آن ابر رحمت
بباران ، بباران ، بباران ، بباران!