چراغ قرمز
برگه های زیر برف پاک کن
جریمه ی من است
... وای
از چراغ های قرمزی که رد شدم
چه قدر بد است
راه های بد شدن را بلد شدم !
برگه های زیر برف پاک کن
جریمه ی من است
... وای
از چراغ های قرمزی که رد شدم
چه قدر بد است
راه های بد شدن را بلد شدم !
برف ها
تشنه تشنه آب می شوند
آب ها
چشمه چشمه رود
زندگی
مثل برف های تشنه بود
آب شد چه زود !
کودکی های من گم شده ست
گونه های سرخ
سکه های زرد
کفش های تا به تای من کجاست ؟!
*
خوش به حال کفش های من
که سال هاست
پا به پای هم راه می روند
خوب لنگه ی همند !
رفتید
خشاب هایمان خالی شد
تسلیم شدیم !
*
سرهای شما بر دار
سردار شدیم !
*
چه با شتاب گذشتند
چه بی حساب نشستیم !
*
پرنده ها رفتند
پشت میزها
نمی شود به پرواز فکر کرد !
دیشب
پشت پلک های من بیدار شدی
مرا کی بیدار می کنی ؟!
*
چه قدر
کوفه فراوان است
چه قدر
یزید مسلمان است!
ثروت
قدرت
شهرت
مثلث آرزوهای انسان مدرن
کدام پاره خط
مرا به تو می رساند ؟!
زندگی
دود
آدم و آهن
جنگ نفت و دلار و سکه و زن
من
پر از حسرت پرنده شدن !