۱۲ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۱۸
اما تو...
گنجشک های باغ
آن صندلی رنگ و رو رفته
این آتش پنهان زیر خاک و خاکستر
...حتی مترسک
حال مرا می فهمد
اما تو ...
گنجشک های باغ
آن صندلی رنگ و رو رفته
این آتش پنهان زیر خاک و خاکستر
...حتی مترسک
حال مرا می فهمد
اما تو ...
سیب از دست های باغ افتاد
رفته بودی که گل بچینی تو
عاشقی در من اتفاق افتاد!
من علامت تعجبم
تو پر از علامت سوال
پاسخت نمی دهند
این جواب های کال!
پای چشمه ی مسیر تازه باش
تشنه ی جواب های بی سوال!
غبطه می خورم به باد
ای درخت بید!
وقتی که گیسوان تو را شانه می کند
اردیبهشت عطر خدا را حراج کرد
باران شکوفه داد
نرگس کنار حجله ی گل ازدواج کرد !
با بوسه ی بهار
درخت ها شکوفه می کنند
طعم بوسه های تو شکفتن است
بهار
فصل گل گفتن و شنفتن است !